باتوهستم... باتو

روایت شعر زندان

باتوهستم... باتو

روایت شعر زندان

دوستان خواننده دفترهفته های خاکستری بادرودی گرم

نگاهی به گذشته وابتدایی دیگر... کافکا

دوستان خواننده دفتر هفته های خاکستری توجه فرمائید نویسنده این دفترپزوهشی درنوشتارهای قبلی نگاهی مستند وتاریخی داشت به چگونگی پیدایش شاخه انشعابی دراسلام { شیعه گری) وهم چنین بازشناسی وکالبد شکافی وچگونگی شکل گیری تئوری مهدویت به روایت تاریخ اسلام که در سوابق این دفتر جملگی موجود وقابل دسترسی می باشند.......

ازآنجائیکه نویسنده می پندارد بدون شناخت واقعی تاریخ زندگی ورخدادهای زمان زمان محمد {پیامبراعراب}

هرگزنمی توان به کالبد شناسی شرایط کنونی درمیهن ما پرداخت لذا ازاین پس شما می توانید شناخت دقیق وکاملی اززندگی محمد وفرضیه نبوت رابااستناد به منابع اسلامی وقران دراین دفتر پی گیری نمائید.

هدف ازاین نوشتارها نشان دادن آن قسمت ازتاریخ اسلام است که به علت سانسور وپرده پوشی دراختیار همگان قرار ندارد واین خامه تلاش می کند اسلام ومحمد رآنگونه که هستند ازنگاه یک پژوهشگر به دیگران معرفی نموده ونوری برزوای تاریک وناشناخته این دین وسازنده آن بیاندازد. قبلا از توجه شما به این نوشتارها قدردانی می نمایم....... درپایان اشاره کنم که همگان می توانند درنهایت آرامش وبگونه ای مستند این نوشتارها را به نقد کشیده ومورد بررسی قراردهند........ باتشکرازهمگان که برای آزادی اندیشه وبیان ونفد ارزش قائل هستند.

 

بخش یکم...... جستار اول.... زایش وکودکی  ........نگاهی گذرا به زندگی محمد بن عبدالله...

محمدبن عبدالله درسال 570 میلادی که به عامل الفیل معروف است درشهرمکه زایش یافت او متعلق به قبیله قریش ازقیائل اصیل مکه بود... قبیله قریش درآنزمان برشهرمکه ونواحی اطراف آ ن*** حکم رانی می کرد

ساختمان کعبه بعنوان بت خانه اعراب  درنزدیک مکه قرارداشته ومحلی بودبرای بت پرستان اعراب که ازسرتاسرشبه جزیره عربستان  برای پرستش وتقدیس آنها بدانجای رفت وآمد می کردنددراین زمان حفاظت خانه کعبه دراختیار قبیله قریش بود.... پدرمحمد بنام عبدالله فرزند عبدالمطلب یکی از افراد سرشناس عرب به شمار می رفت وماده محمد آمنه لقب داشت.. اندک کوتاهی ازازدواج مادر وپدر محمد عبدالله پدروی پس ازبازگشت ازسفری به سوریه بیمارشد ودرشهرمدینه درگذشت...لذا پدرمحمد قبل ازتولد وی ومادرش درزمانی که او شش سال داشت هردو درگذشتند واین مرگ های زودرس نشان از آن دارد که آنها ازسلامتی کامل برخوردارنبودند وبه همین دلیل طبیعت حساس وشکننده محمد رانیزمی توان میرایی از ضعف عدم تندرستی والدینش بحساب آورد.

آمنه پس اززایش فرزند پسری که محمد نام گرفت اوراپس ازمدت کوتاهی در به شخصی بنام حلیمه اززنان قبیله بنی سعد سپرد تا ازاو نگهداری نماید... حلیمه مدت دوسال نگهداری ازمحمد رادرجادر قیبیله ای خود بعده گرفت وپس ازقطع شیردادن اورا برای تحویل نزد آمنه آورد ولی به علت وضعیت  نامطلوب جسمی محمد آمنه ازاو درخواست کرد تا دوسال دیگر نیز اورا تحت مراقبت خویش قراردهد وحلیمه پس ازقبول این درخواست محمد رادگربار جهت نگهداری به قبیله خود برد ودوسال دیگرنیز ازاو مراقبت نمود ..

پس ازپایان دوسال حلیمه وشوهرش محمد رابرای تحویل نزد آمنه آوردنداین بار نیز آمنه همچنان درخواست تداوم نگهداری ازمحمد را از آنها نمود ولیکن این بار آنها نپذیرفتند چون محمد به عارضه غش وضعف مبتلا گردیده بود و حلیمه می پنداشتند که این بیماری بعلت تاثیرارواح خبیثه برطفل می باشد ولی آمنه با اصرار وخواهش از آنها خواست تا مدتی دیگر این طفل رانزد خودنگاه دارند وآنها هم ازسردلسوزی قبول نموده ومحمد راباخود به قبیله بردند....... ادامه بیماری غش وصعف محمد باعث شد که سرانجام حلیمه وشوهرش بعد ازپنج سال نگاهداری ازمحمد اورا به مادرش تحویل نمایند.......

کوله می نویسد...... محمداززمان طفولیت مبتلا به هیستری( غش وضعف) بوده وافکار واوهام وتخیلات بی اساسی برکیفیت مغزی او حاکم بوده است....

ابن اسحق نیز دراین باره می نویسد روزی بعد ازاینکه دوستان محمد ازاوخواستند شرحی درباره دوران طفولیتش بدهد اوگفت::::: روزی وقتی من به اتفاق برادررضاعی ام ازیک گله گاو مراقبت می کردیم دومرد سفیدپوش که یک طشتک طلائئ ازبرف درباخودحمل می کردندبه طرف من آمدند مراگرفتند وبدنم رابازکردند سپس قلبم را خارج نموده ازوسط دونیم کردند وازمیان آن یک لخته خون سیاه درآورده وبه دورانداختند وبعداز آن قلبم رابادقت کامل بابرف شسته و وبجای خود گذاشتند درهمین لحضه یکی از آن دو به دیگری گفت::: اورادربرابر ده مرد از قبیله اش وزن کن.. آنها اینکار راکردند ومشاهده نمودند که من سنگین ترهستم ودرادامه این کارراباوزن کشی یکصد زن کردند ومن بازهم سنگین تربودم! و درادامه من را باهزارنفر وزن کردند بازهم من سنگین تربودم...... سپس اینکار رامتوقف نمودند زیرا یکی از آن دومرد گفت::: اگراورادربرابر کلیه افراد قبیله هم وزن کنیم بازهم سنگین ترخواهدبود>>>>>>>>  ابن اسحق>> سیرت الرسول>>> تفسیری ازعبدالملک بن هشام....

 دوستان بانشکر از دقت وحوصله شما درخواندن این متن طولانی اگر برایتان جالب بود بقیه زندگی نامه محمد رادرمتن آتی ( هفته آینده) بخوانید............ باسپاس فراوان>>> کافکا